سلسله سخنان آیت الله فلاحتی بمناسبت ایام محرم با موضوع دستاوردهای حماسی روز عاشورا در مصلی رشت:
با نگاهی عمیق به حماسه کربلا می توان دریافت که این حماسه، نبردی است میان نور و ظلمت، حقیقت و باطل، ایمان و نفاق. قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام نه برای قدرتطلبی، که برای برافراشتن پرچم «حق» در برابر تحریفگران دین بود. او با خون خود، پرده از چهرهی واقعی دشمنان دین برداشت؛ دشمنانی که با نام اسلام بر مسند قدرت نشسته بودند اما با حقیقت اسلام فرسنگها فاصله داشتند.
امام حسین علیهالسلام با قیام خود نشان داد که اگر جامعهای امام زمانش را نشناسد، چگونه فریب شعارهای ظاهری را میخورد و در صف دشمن میایستد. بسیاری از آنان که در کربلا مقابل امام ایستادند، اهل نماز و ظاهرالصلاح بودند؛ اما چون امام زمان خود را نشناختند، در صف یزید قرار گرفتند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله سالها پیش فرموده بود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»؛ یعنی هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.
امامشناسی، مهمترین شاخصهی نجات انسانها در فتنههای تاریخ است. در دوران امام حسین علیهالسلام، بسیاری دین را با خلافت اشتباه گرفتند. خلافت را میراث قریش دیدند، نه مسئولیتی الهی. و همین ناآگاهی، زمینهساز واقعه ی کربلا شد.
امام حسین علیهالسلام در برابر ظلم و ستم قیام کرد، نه فقط در برابر یزید که نماد تحریف دین بود، بلکه در برابر همهی جریانهایی که اسلام را به نفع قدرت تحریف کرده بودند. او بهدرستی فهمیده بود که «سکوت» در برابر ظلم، همراهی با ظلم است.
امروز نیز فتنهها خاموش نشدهاند. آمریکا و جریان استکباری جهانی، همان دستهای پنهانیاند که از کودتای نوژه گرفته تا تحمیل جنگ هشتساله، برای درهمشکستن انقلاب اسلامی ایران تلاش کردند. دشمن تغییر نکرده؛ تنها نقاب عوض کرده است. اگر امامشناسی در جامعه ما زنده نباشد، خطر بازگشت به جاهلیت مدرن، بیشتر از همیشه است.
راه نجات، همان است که حسین بن علی علیهالسلام پیمود: شناخت امام، تبعیت از امام و ایستادگی در برابر ظلم، حتی اگر همهی دنیا مقابلت بایستد.
و امروز… امام ما کیست؟ آیا او را میشناسیم؟ آیا برای ظهورش زمینهسازی کردهایم؟
آینده روشن خواهد بود، اگر در شناخت امام و عمل به وظایفمان، تاریکی جهل و نفاق را کنار بزنیم.
با گذر زمان، تحریف نهتنها در اعمال و رفتار بلکه در اندیشهها نیز رخ داد. یکی از نمونههای تلخ آن، دیدگاه ابنتیمیه است؛ شخصیتی که در قرون بعد، پایهگذار بسیاری از جریانهای افراطی شد. او نهتنها در دفاع از حقانیت اهلبیت علیهمالسلام کوتاهی کرد، بلکه با نگاهی سرد و گاه توهینآمیز، حادثهی کربلا را از عظمت و عمق فاجعه تهی ساخت.
ابنتیمیه با بیاعتنایی به جایگاه والای امام حسین علیهالسلام، حتی در مواردی شهادت آن حضرت را نتیجه خروج علیه حکومت دانست و تلاش کرد مظلومیت امام را کمرنگ جلوه دهد. این نگاه انحرافی، زمینهساز تفکرات تکفیری و سلفیگری شد که امروز در قالب گروههایی چون داعش، همان منطق یزیدی را احیا کردهاند.
توجیه جنایت یزید، تطهیر چهرهی بنیامیه و انکار عظمت حماسه عاشورا، از جمله نتایجی است که از تفکر ابنتیمیه برخاست؛ تفکری که نهتنها به کربلا بیحرمتی کرد، بلکه راه را برای کشتار مسلمانان به دست مسلماننماها هموار نمود. کسانی که امروز بهنام دین سر میبرند و جنایت میکنند، در واقع وارث همان بینش تاریک هستند.
بنابراین در فضای غبارالود روزگاران، شناخت امام، یعنی شناخت جبههی حق در هر زمان. همانطور که در کربلا، عدهای امام را نشناختند و به مرگ جاهلیت مردند، امروز هم اگر چشمانمان را بر حقیقت ببندیم و فریب ظاهر دیننمایان را بخوریم، ممکن است در صف باطل بایستیم، بیآنکه خود بدانیم.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید